بارالها
ای هستی از تو پیدا، ای عشق را معنا، ما را نیاز به تو از نهایت عجز است و تو را ناز به ما از سر جلال !
ما را نیاز به ناز تو از سر نیاز است. هر چه در آفاق جلوه گر است، تجلی مهر ناز توست که جهان را به میهمانی نور و لطافت می برد؛ به میهمانی زندگی. چگونه به زندگی بیندیشم که پیش نگاهت فانی چون پروانه ایم و آتش عشقت را گریزی نیست؟! چگونه به خود بیندیشیم؛ آن گاه که تمام هستی به تو می اندیشد؟!
چگونه به خود بیندیشیم که خودی در درگاه تو جایی ندارد؛ آنجا باید فقط به خدا اندیشید؟!
بارالها! شرمندگی از احسانت کجا و بار گناهان کجا؟! تو بیشتر از عذاب ، بندگانت را شرمنده احسان خویش خواهی کرد
بارالها ! ، ای که بندگان گناه کارت را به زیر باران عفو و بخشش فرا می خوانی تا به اندازه ظرفش ، او را از باران رحمت خویش بهرمند سازی .
ای مهربانی که با آهی و ناله ای از سوز دل راضی و خشنود می شوی ، از خطاهای من در گذر و بر آنچه که صلاح حال من و اصلاح امور دوستانم است . رهبری ام کن . به راستی که تویی آمرزنده مهربان .
بارالها ! مرا آنگونه قرار ده که با نیروی تو بر شدائد حمله آورم و تنها از تو حاجت طلبم و پیشانی تضرع و مسکنت ، فقط بر آستان تو به خاک بسایم .
پروردگارا ! به طرف مغفرت تو روی آوردم و به فضل و احسانت اعتماد کردم ، و تنها به فضل تو امید دارم پس فضل و احسانت را برمن فرو فرست .
خداوندا !
قلبم را آکنده از تقوا کن و مرا توفیق ده تا به سوی آن فضیلت که رضایت تو را بیشتر تامین کند سوق پیدا کنم . و رستگاری در روز قیامت و رهایی از عذابت را روزی ام فرما ! ای پروردگار زمین و آسمان و ای خدای خوبی ها ...