عطر تولدت در شهر ما پیچیده است. ریسه های خیابان که شب این زمین را روشن کرده اند گواهی می دهند که نوری از آسمان به زمین تابیده است. محمد آمده است. محمد با آوایی آسمانی و عبایی بهشتی آمده است تا دست نوازش را بر خلق و اخلاق لجام گسیخته ما بکشد. آمده است تا رائحه مکارم اخلاق را بر مشاممان آشنا کند. آمده است تا مدینه ها را نبوی و تمدن ها را حنیف کند. با صبغه الوهیت را بر رخسار رنگ و رو رفته بشریت، سرخاب عشق بکشد.
محمد ما، این زمین هزار سال است که مست از بوی میلادت مانده و هنوز چشم به راه قدم هایی است که فراتر از 5 نوبت اذان رشد با اشهد ان محمد رسول الله اش در هر لحظه گل کند. شکوفه شدن ما را رها مکن. خشکسالی عاطفه ولایی را از فصل هایمان بزدا و طعم باران سلاله هایت را بر قلبهای خشکیده مان جاری کن...
قدم های حضورت را بر چشمانمان بگذار ای پیام آور مهربانی.
پس از نوشت نوشت: به یمن قدم هایت سال دیگر را با اسمی محمدی و فکری نبوی شروع خواهم کرد. انشا الله. با تبریک سال نو و امید لحظات و آنات سال جدیدتان، از همه همراهان خداحافظی می کنم و پیشاپیش از همه دعوت می کنم تا در خانه جدید هم همراهی کنند.