سفارش تبلیغ
صبا ویژن






درباره نویسنده
اردیبهشت 87 - زئوس
کوثر
درد من حصار برکه نیست ... درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهن شان خطور نکرده است ...
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
مهر 86
آبان 86
آذر 86
دی 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87
مهر 87
ابان 87
آذر 87
بهمن 87


لینکهای روزانه
پژوهشکده مطالعات راهبردی [117]
ابنا [171]
خبرگزاری رسا [154]
راهنمایی جامع جستجو [325]
آنا [150]
ایسنا [124]
خبرگزاری فارس [109]
ایونا [142]
ایرنا [108]
[آرشیو(9)]


لینک دوستان
فقط خدا رو عشقه
کودکانه
آدمک
حسام سرا
پیامبر اعظم
عشقولک
فصل سکوت
چرک نویس های یک سردبیر جوان
محمد جواد ایزد پناه
شمیم وصل
نظرات شخصی هادی بیات...
میثم اشتری
خدایان شیطانی
افسران سیاست
روزان
در هوای دوست
دیبا
دانش سیاسی
تفکر دریچه ای به سوی هستی
گنجهای معنوی
دکتر مطهرینیا
دریچه سیاست
رز سفید
حیات طیبه
مسلخ عشق
best friend
گنگانه
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
اردیبهشت 87 - زئوس


لوگوی دوستان


وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :112076
بازدید امروز : 16
 RSS 

وقتی از پشت پنجره ای به بیرون نگاه می کنیم ممکنه یکی زیبایی منظره پشت پنجره رو ببینه و دیگری کثیفی شیشه پنجره را، ولی نکته اینجاست که ما در پی دیدن کدام یک هستیم ؟!!
مدتهاست مسئه ای ذهنم رو به خودش مشغول کرده که این مسئله تلنگرهای زیادی رو برام بهمراه داشت ...
مسئله من تقابل سنت و مدرنیته هست ، طرحی از یک زن مسلمان ایرانی در برزخ سنت و مدرنیته ... من در سنتها ایستاده ام  ولی نگاهم به مدرنیته است ، می خوام در این برزخ ارزشهایم رو به عنوان دختری مسلمان حفظ کنم ولی الگوهای رایج زندگی و جامعه ما گرفتار موج مدرنیته شده اند و رها شدن از این برزخ سنت و مدرنیته کار ساده ای نیست ... آیا باید پاهامو از کفش سنت دربیارم و توی کفش مدرنیته بکنم ؟!! یعنی گذار از سنت به سوی مدرنیته ... اصولا چنین گذاری ممکنه ؟!!
آیا سنت و مدرنیته تو یه حوزه واقع شدند و این گذار تو این بستر مشترک صورت می گیره ؟ و یا اینکه هر کدوم بستر جداگانه ای دارند و ما وقتی از سنتی بودن یا مدرن بودن استعفا دادیم می تونیم به اون یکی مقام دیگه  برسیم ؟؟
سنت چیه و مدرنیته کدومه ؟؟!!
آیا سنت عبارت است از مجموعه ای از باورها و نهادها و بینادهاست و مدرنیته نیز همچنین و آیا انسان در بیرون از حوزه هر یک از اینها مقام دارد و در مقطعی اولی و در مقطعی دیگر دومی را انتخاب می کند ؟ آیا انسان که حیات و ممات خود را در حوزه سنت سامان بخشیده ، این انسان و این سنت از یکدیگر قابل انفکاک هستند ؟ و آیا انسانی که در بستر مدرنیته زندگی می کنه ، این انسان و این مدرنیته یک واحد مستقل و جدایی ناپذیر نیستند ؟ آیا هویت انسان اول از سنت جداست ؟ آیا امکان دارد " انسان" یک واحد مستقل باشد و سنت یا مدرنیته هر یک واحدی مستقل باشند و این انسان سنت یا مدرنیته را برگزیند و هر موقع اراده کرد یکی را به جای دیگری انتخاب کند ؟ آیا همچون اشیایی که برای زندگی خود تهیه می کنیم ، می توان آن را فراهم کرد و یا دور ریخت ، نگاه داشت و یا به آن بی اعتنا شد ؟ آیا آنچه هویت یک انسان را تشکیل می دهد ، نام سنت و مدرنیته را نمی یابد ؟آیا مدرنیته هم وقتی مستقر می شود نیز خود تبدیل به یک سنت نمی شود ؟ ؟؟!!!!
سنت یا مدرنیته !!!
سنت یا مدرنیته !!!
سنت یا مدرنیته !!!
سنت یا مدرنیته هر کدام در حوزه خود عبارت از نامی است برای حقیقت وجودی انسانی که با هریک از اینها پیوند دارد و اصولا انسان از سنت و یا انسان مدرنیته جدا نیست انسان همان سنت است و انسان همان مدرنیته است ...
پی نوشت 1 : بنابراین انسانی که عین سنت است ، ممکن نیست در عین حال هم عین مدرنیته باشد و ممکن نیست از جانب سنت به سوی مدرنیته گذار کند مگر اینکه یکسره از سنت ببرد و یکسره دگرگون شود و انسان دیگری متولد شود و سامان خود را در فضای مدرنیته بجوید و اراده کند . آگر با هریک باشیم از دیگری جدا هستیم .
پی نوشت 2 : بنابراین روشن است که سنت همچون کفش نیست که هر  زمان خواستیم آن را از پا درآورده و مدرنیته بپوشیم
پی نوشت 3 : حال پرسش اینست ؛ آیا لازم است که از سنت جدا شده و به مدرنیته بپیوندیم ؟!!


نویسنده » کوثر » ساعت 3:51 عصر روز یکشنبه 87 اردیبهشت 22

 

مدرنیته چیست ؟ پست مدرن کدام است ؟ آیا پست مدرن به مثابه یک دوره تاریخی است که در پایان مدرنیته آشکار می شود ؟ اندیشمندان غربی از ظهور بحران در اندیشه مدرنیسم سخن می گویند آنها می گویند مبانی فکری که مدرنیته بر آسوده بخوابیم که...آن استوار است، سالها ست که دچار بحران شده و باید آن مبانی، جای خود را به باورهای تازه در اندیشه مردم بدهد. چرا این گونه شد؟ آنها این رویکرد انتقادی تازه را پست مدرنیسم می خوانند. آیا پست مدرن، تشکیک در موضوع، مبادی و مسائل مدرنیته است؟
پست مدرن یک دوره تاریخی بعداز مدرنیته نیست بلکه مرحله پایانی و بحرانی مدرنیته است. پست مدرن مرحله ای از مدرنیته است که در آن از« ماهیت مدرنیته پرسش می شود» پیداست که طرح چنین پرسشی به معنی سست شدن اعتقادی است که از قرن هجدهم میلادی نسبت به مدرنیته پیدا شده بود. عمق فاجعه ای که رخ داده آنقدر زیاد است که بشر را ناگزیر از «تدابیر تاخیری»، اما غیر اساسی نموده است. خصلت این بریدگی ها این است که در کلیت خود، از قضاوت و داوری افکار عمومی، مستور و مخفی است و این از آن رو است که توده های مردم نوعا  نمی توانند به کنه و ماهیت پدیدارها دسترسی داشته باشند. اندیشمندان به این نتیجه رسیده اند  که اندیشه ای که به این وضعیت  منتهی شده، از بنیادی مدرنیته گرا برخوردار بوده است. از دیدگاه این اندیشمندان (که پست مدرن خوانده می شوند)، این بحران ها را نمی شود از میان برداشت، مگر آن که اندیشه مدرنیسم جای خود را به پست مدرن بدهد.
 پی نوشت1: البته این طور نیست که اندیشه پست مدرن، سخن جامع و حرف آخر باشد و حتی شاید بتوان در شماری از رهیافت های آن، تنش هایی را از هم اکنون مشاهده نمود، با این حال تردیدی نیست که از برخی جنبه ها، این تفکر نسبت به مدرنیسم، یک گام بلند به جلو تلقی می گردد
پی نوشت2: و اما در کشورهای در حال توسعه می بینیم که برخی از روشنفکران مدرن گرا بیش از آنکه مدرنیسم و بحران آن را بشناسد، شیفته آن شده اند
پی نوشت3: پست مدرن از نگرش های تازه ای سخن می گوید که با واقعبت های دنیای ما- مخصوصا شرقی ها- انطباق نزدیکتری دارد، آن وقت معلوم نیست چرا برخی از روشنفکران، درجه شیفتگی شان  به مدرنیسم تا به آنجا ست که دوست دارند یک پله از دنیا عقب باشند و مردم را به راهی رهنمون کردند که به هر حال، تاریخ مصرفش به سر رسیده است. آیا وقت آن نرسیده است که «شناخت» را جایگزین «شیفتگی» نماییم؟ 



نویسنده » کوثر » ساعت 6:34 عصر روز دوشنبه 87 اردیبهشت 2