سلام
در مورد متنت حرفهاي زيادي ميشه زد.
1: در مورد آشنايي در خيابان ميشود گفت كه خوب جاي ديگري براي آشنايي افرادي كه تازه از قفس جدا شدهاند وجود ندارد. البته دانشگاه هم تقريبا نقش همان خيابان را دارد.
البته سنت در مورد آشنايي افرادي كه به سن من و شما رسيده بيجواب مانده و نتوانسته كه پاسخ گو باشد.
حكومت اسلامي هم در همين مدت كوتاه 30 سالهي خودش امتحانش را پس داد و خاطرهي قرون وسطي را نيز در اذهان زنده كرد.
به طور كل هرگاه هر چيزي بخواهد آزاديهاي فردي را از افراد بگيرد، حال چه با ديکتاتوري باشد، چه با فحشا باشد و يا چه با اسلحهاي به نام دين، آن شکست ميخورد. دليل انحطاط ما (چه شرق و چه اسلام ) و چه آنها (غرب و جهان مدرنيته ) اين است که تمام آزاديهاي فردي از انسانها را گرفتهاند. آنها انسان را تابع کارهاي روزانه و روزمرگي کرده و ما انسانهايمان را تابع نان يا همان کارهاي روزمره.
پس انسان امروز خواه در هر جهان شرق و يا در جهان حکومت اسلام و خواه در غرب ديگر خودش، خودش نيست و مانند ماشين تابع برنامه شده است.
در مورد اين متن خيلي حرف ميشود زد.