سلام دوست خوبم
از نوشته هاي شيواي و زيباي شما لذت بردم اميدوارم همواه باشين و همواره بنويسين.
تا درودي ديگر بدرود
سلام شايد جمله تكراري اي باشه ولي وبلاگ خوبي داري
بازم بهت سر مي زنم
سلام دوست عزيز
به روز كردم. قدمت به روي چشم.
[گل][بدرود]
از ديدن وبتون خرسندم
با پوزش!
نظرات را پس از نظر خودم خواندم .احساس كردم يه توضيح بايد بدم:
دوستاني كه با طرح سوالي مجازي سعي بر اين داشتند تا ثابت كنند كه سرنوشت مدرنيته روزي چون سنت خواهد شد و به تعبيري روزي مدرنيته به سنت تبديل ميشود!؟ با بگويم كه بنظر من هرگز چنين نخواهد شد چرا كه اصولا مدرنيته هميشه به همراه خويش نگاهي رو به آينده و جلو دارد و مدرنيته بودنش به نو بودن است پس دائم در حال تغيير رو به جلوست از اينرو مدرنيته هميشه مدرن است و پارادايمهاي ذهني ثابت كه معمولا پيش فرضي از گذشته و نگاه به گذشته دارند هميشه سنتي اند. با تشكر.....
باسلام
واقعيت اينه که ذهن منطقي نميتواند بپذيرد که انسان عين سنت و يا عين مدرنيته است چرا که در يک قضيه منطقي مواد که سنت و مدرنيته و انسان است هم ماهيتا و هم صوري ميبايست عين هم باشند و حال اينکه ماهيت سنت با ماهيت مدرنيته جداست و نيز ماهيت و جنس انسان با هردو آنها.
من سنت را نگاهي ذهني رو به گذشته مي دانم و مدرنيته را نگاهي رو به جلو و آينده نو.
من جامعه ايران را هم سنتي در نحوه و روشها ميدانم و هم مدرنيته در تظاهر! و بتعبير دكتر جلايي پور جامعه شناس ورزيده ايران، جامعه ايران جامعه مدرن بد قواره است.
شاد زي و رستگار.
سلام.خوبين شما.ممنونم كه به من سرزدين.
مطلب جالبيه.مدرن يا سنتي.
ما بايد مدرن باشيم.بايد با همه جاي دنيا همراه باشيم.
البته نمي شه يك دفعه مدرن شد ولي ميشه آروم آروم مدرنيته شد
هو المتين.
سلام به تو دوست عزيز.مطالب جالب و قابل تاملي تو بلاگت داري.
در بحث مدرنيته:1.انديشه و جريان فكريت از كجا نشات مي گيره؟
2.آيا اسلام بنا به تعريف مدرنيسم غرب،مخالف مدرن شدن و عقلانيت است؟
3.آيا اسلام ايستا و سنتي است؟يا اينكه عقل بشر درآن نقطه اول ايستگاه است؟
4.آيا پسا مدرنيست به نظرت صحيحه؟با توجه به اينكه ميشل فوكو
اولين كسي بود كه در اين راستا نظريه پردازي كرد و آخرش هم خودشو خودكشي كرد...آيا مدرنيسم و پسا مدرن نزديك به اسلام و انديشه آن است؟
5.آيا اسلام حقيقي آن است كه بگوييم:پست مدرن از نگرش هاي تازه اي سخن مي گويد که با واقعبت هاي دنياي ما- مخصوصا شرقي ها- انطباق نزديکتري دارد...چه قدر اسلام را تحريف كرده و ساده نگاه ميكنيم.
6.دوست عزيز ببخش كه با سوالاتم اذيتت كردم...
يا زهرا.
سلام كوثر جان
از اينکه افتخار دادي و به بلاگفاي "فرياد بي صدا " ي من اومدي يک دنيا سپاسگزارم.
و اما پست فوق العاده ات رو در مورد سنت يا مدرنيته با دقت خوندم.اول از همه بايد به خاطر دقت و قلم فوق العاده ات تبريك بگم،و اما بعد در مورد سنت يا مدرنيته من به شخصه معتقدم كه نبايد جانب افراط يا تفريط گرفته شود و همون حد اعتدال در اين مورد كارگشاست.هرچند كه سنت همراه با خودش بار منفي بدي به همراه مي ياره ولي همون طور كه گفتي همين مدرنيته هم روزي به سرنوشت سنت در مي ياد.
بازم منتظرتم
شاد باشي
سلام
عبور از سنت ورسيدن به مدرنيته باقرباني كردن بسياري از عادت ها ومراسم ما همراه خواهد بود بايد ديد كدام به صرفه تر است
ممنون از حضورتان
بسيار زيبا و آموزنده س. سپاس.
اگه سنت ثابتي رو فرض كنيم كه در حقيقت همون بنيادهاي ارزشي هر جامعه از آغاز شكل گيري اون - البته با تنقيحات لازم و گاه مضر! در طول تاريخ- رو تشكيل بده، اونوقته كه با نگهداري بخشي از اونا كه هر جامعه به مدد پيشرفت هاي عقليش - و نه صرفابرداشت هاي بي بته ي جديد - تشخيص مي ده لازم و مفيده و بي ترديد كار هر كسي نيست و نياز به متخصصين و به اصطلاح اهل حل و عقد داره، مظاهر لازم و سودمند مدرنيته رو هم برداشت كنه و هر بخشي رو كه لازمه تنقيح كنه و به عنوان لباسي نو به تن سنتها كنه نه اين كه اونها رو دور بريزه ...
به نام يكتاي بي همتا
ممنون از حضورت
مطلب خوبي نوشتي اما بايد بگم كه سنت مدرنيته عين كفش و پا مي مونه سنت همان پاي ماست و مدرنيته همان كفش است .وبايد بگويم انكه از سنت استعفا مي دهد در واقع به نوعي از انسانيت خودش استعفا داده چون مدرنيته شدن يعني استحاله شدن فرهنگي اجتماعي و سياسي و وارد كردن انديشه هاي غربي اما مدرنيته چرا خوب است ؟؟؟؟ به دلايل بسيار چون علمي است تفكر نويني است و اگر ما درست به ان بنگريم و اين كفش را به پاي خود بكنيم در واقع سنت را از زخم و ......حفظ كرده ايم
موفق باشي التماس دعا