• وبلاگ : زئوس
  • يادداشت : اين مثنوي حديث پريشاني من است...
  • نظرات : 5 خصوصي ، 30 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + يك بي طرف (خوب است فكر كنيم) 

    در حيات علمي جامعه ما، سوالات و ابهام هايي هست که مرزبندي هايي را باعث شده است. مثلا جبر يا اختيار؛ حق حکومت، کيفيت معاد از تناسخ دوار تا برزخ خطي، و ...

    يکي هم مسئله نسبت زن و مرد در آفرينش است. جواب دادن به اين ابهام مثل جواب دادن به بقيه سوال ها از جنس دو دو تا چهار تا نيست. جواب به اين سوال شخصيت و جهان بيني فرد را مشخص ميکند. اينکه تفاوت هايي بين اين دو گوهر آفرينش وجود دارد قابل انکار نيست. مستمسک قرار دادن اين نکته که تا کنون سياست مدار موفقي از زنان بروز نکرده است مثل اين است که بگوييم چشم تا حالا نشنيده است. تازه دوست عزيز از بين زنان فيلسوف موفقي هم تقريبا پيدا نشده است و حتي پيامبري هم از ميان زنان بر نخاسته است.

    اما اشکال کجاست؟

    اشکال اينجاست که ما قدرت و موفقيت و تکامل و تعالي را صحيح و مبتني بر حجتي روشن تعريف نکرده ايم . نقض اين سخن کار شاقي نيست و با اندکي شعور حتي در اندازه جلبک و تک سولولي ها مي توان به بي پايه واساس بودن اين موفقيت ها آگاه شد.

    اگر حضور در دنياي سياست موفقيت است پس آيا همه سياست مداران موفق هستند؟ قطعا چنين نيست. اگر ميزان حضور مردان در اين صحنه هاي مديريت اجتماع زياد و پر رنگ است به همان ميزان شکست و افرادي که از رسيدن به قله ها مي مانند نيز زياد و پر رنگ است.

    نتيجه:

    موفقيت و تعالي و سعادت معياري ديگر را بر ميتابد. شايد اگر قرار باشد اين معيار ها را ليست کنيم دنياي مردان تاريخي از شرم را که آکنده از ظلم و بي توجهي به گوهري همچون خود و چه بسا برتر از خود بوده است را پيش روي خود خواهد يافت.

    اگر اين دوست عزيز ما کمي متمايل به دين اسلام باشند نبايد استفاده از لفظ انحصار در هنر _که فکر کنم مثلا حتي افق ايشان از هنر هم شايد رقاصه گي باشد و نه پرورش پيامبران و دفاع از حريم ولايت و پرورش تاريخ سازان_ و آشپزخانه را شان زنانگي عنوان کنند.

    جايي که خدا در معرفي خليفه هاي خودش که برترين هاي خلقتند از نسبت دادن آنان به دردانه آفرينش حضرت فاطمه زهرا استناد مي کند و مي فرمايد که آنان فاطمه اند و پدرش و همسرش و دو فرزندش، چه جاي عقول ناقص ماست که همتاي خودمان در آفرينش را زير سوال ببريم.

    آفتاب آمد دليل آفتاب... و با بستن چشمانمان خورشيد را حذف نخواهيم کرد و فقط خودمان از نور بي بهره خواهيم ماند.

    حرف زياد است و مجال گفتن کم. درد ما از آنجاست که خط کش و معيار اندازه گيري خودمان را به سبب پيروي از خطوط شکسته و بسته و توهمي جامعه از دست داده ايم. موفقيت را در کبر و غرور مي بينيم و تواضع را شکست. در نتيجه بي ادعايي و عامل بودن زنان را به حساب کم تواني مي گذاريم و حاضر نشده ايم براي قدرت ابعاد متفاوتي فهم کنيم.

    مشکلي پيش نمي آيد. تنها هجوم افسردگي و اضطراب و پريشاني و از هم فرو پاشيدن کانون خانواده در تمدن حاضر تنها گواه کوچکي بر پستي و کم ارزشي دنياي قدرت مردانه و مخصوصا سياست استکبار زده مردانه است. چه بس زنان ظاهر بين و هوس آلودي که در اين دنياي کثيف فريب قدرت تک بعدي را خورده اند و جايگاه ابهت برتري ويژه زنانگي خود را باخته اند.

    اما اگر قرار باشد سياست به معني حقيقي آن در جامعه طرح شود و راه ورود به تمدن مهدوي باز شود، اين تمدن نيازمند افرادي تيزهوش و روشن ضمير است و دنياي فاسد امروز ثابت شده است که توانايي توليد اين نسل را ندارد. بايد چشم اميدمان به زنان رشد يافته اي باشد که با اتکا به فطرت پاکشان و با توجه به تجربه تلخ انحصار گرايي خشن مردانه راهي تازه براي توليد نسلي انديشمند و سياست مدار و خدامحور را به روي بشريت بگشايند که تمدن جديد نيازمدپند افراد مومن است و مومن سايست مدار است و زن سياست مدار است که مي تواند نسلي سياست مدار را پرورش دهد.

    حرف زياد است و مجال کم

    گاهي فکر کردن قبل از گفتار هم بد نيست .... اشتباه که نمي گم؟

    سلام مجدد

    دوستان من كاري ندارم كه اين خانم بي نشان مدير همين وبلاگ هستن يا نه!!!! ولي به هر حال ايشون نظر منو تقد كردن ويه توضيحي هم بعدش دادن كه شايد بي ربط به نظر بنده حقير نباشه.

    ضمن احترام خاصي كه براي ايشون قائلم بايد بگم كه اولا من منكر اين نيستم كه زنان به عنوان يك ابزار تاثير گذار در تصميمات پادشاهان نقش داشته اند به هر حال بعضي از پادشاهان و رهبران سياسي اشتباهات زيادي داشته اند كه شايد اين هم يكي از اشتباهات انان بوده است ولي تصميماتي كه زنان در ان تقش داشته اند نوعا تصميماتي غير تاثير گذار در روند حكومت بوده اند ضمنا اگر دقت كنيد ميبينيد كه پادشاهاني كه كمتر تحت تاثير زنان بوده اند در امر حكومت داري خود بيشتر موفق بوده اند.

    ثانيااگر منظور شما از نمونه هاي موفق در سياست نمونه هايي نظير خانم رجبي يا خانم كروبي يا جانم رايس و... بوده بايد به شما توصيه كنم در اين مورد بيشتر تامل كنيد.

    در اخر هم بايد عرض كنم كه حقيقت بيشتر از رفاقت طرفدار دارد.

    با ارزوي موفقيت براي شما

    + بي نشان 

    با سلام

    در مورد نظر وبلاگ ايران ما بايد بگويم كه اين فرد«محمدرضا»تاريخ را خوب مطالعه نكرده است زيرا در تمام دوران تاريخ ما شاهد تاثير بانوان در تصميمات پادشاهان و رهبران سياسي هستيم.همچنين با كمي دقت در پيرامون خود بانوان موفق در امر سياست را خواهيم يافت.

    و اما بعد...

    بيزارم از تمام رفيقان نا رفيق

    نميدانم چه بگويم.فكر مي كنم يكي از الزامات رفاقت وفادار مابانه حمايت بي دريغ دوستان از همديگر در برابر جملات ياوه ي ديگران است.به اميد آن روزي كه همه ي دوستان حق رفاقت را به خوبي ادا كنند.از مشاهده ي وبلاگ شما بسيار لذت بردم اميدوارم موفق باشيد.

    سلام دوست خوبم

    بي اغراق عرض كنم امروز با اينكه روز تعطيل بود و من حسابي خسته بودم و با اينكه اكنون اين موقع شب است كه من نوشته شما رو مي خونم ولي تمام خستگي ام از تنم بدر شد. و جدا لذت بردم.

    واقعا چقدر زيباست كه :

    ما مي‌رويم چون دلمان جاي ديگر است

    ما مي‌رويم هر که بماند مخير است

    ما مي‌رويم گرچه از الطاف دوستان

    بر جاي جاي پيکرمان جاي خنجر است

    بدرود

    با سلام
    ايام شهادت حضرت زهرا س را به شما تسليت عرض مي نمايم

    سلام

    ممنون از حضور سبزتان

    بااحترام

    سلام

    وبلاگتون به نظر جالب مياد يه دختر خانوم كه اتفاقا يك سياستمدار هم هست.

    البته نظر من اينه كه اصولا خانمها روحياتشون با كارهاي سياسي سازگار نيست اين گفته منو تاريخ هم اثبات ميكنه .ما در طول تاريخ هيچ خانم سياستمدار موفقي رو نداريم ولي در زمينه هاي ديگه مثل هنر يا پرستاري يا اشپزي ما نمونه هاي موفقي از خانمها داريم به هر حال به نظر من همونطر كه دين از سياست جداست جنس مونث هم از سياست جداست.

    وبلاگ ايران ما با مطلب امام و جاده هاي شمال منتظر شماست.

    دوستان اگر سري به ما بزنن خوشحال ميشيم

    سلام

    دوست تو را مي خواند

    + فاطمه 
    غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
    پياده آمده بودم پياده خواهم رفت.....
    من عاشق اين شعرم....عالي بود....
    + احسان 

    ديگر چه جاي دلخوشي و عشق بازي است

    آخر کدام احمق از اين عشق راضي است

    اين عشق نيست فاجعه قرن آهن است

    من بودني که عاقبتش نيست بودنست

    سلام

    هر چند اين قافيه ها تكراري هم باشه به بعضي مدعيان هيچ ربطي ندارد!!

    بگوييد بروند اسفندشان را دود كنند!

    راستي آخر كدام احمق از عاشقي ما راضي است؟!!

    راستي شاعر اين شعر كيه؟

    يا علي

    + هادي بيات 

    سلام عليكم بما صبرتم

    وسط هاي مثنوي چرا تغيير قالب داده ايد و قافيه ها به شهادت رسيده اند. نشستن مرد هميشه فاجعه نيست. ذوالنون عارف آفاقي بود و بايزيد انفسي. يعني يكي اهل گشتن در عالم بود و ديگري سير در خودش مي كرد. موقعي كه ذوالنون در بسطام به بايزيد رسيد بايزيد از او پرسيد چرا مي گردي؟ گفت آب اگر يك جا باشد مي گندد. بايزيد جواب داد دريا باش تا نگندي.
    شما را لينك كردم.

    خدا قوت

    سلام الهه ي آسمان انديشه.

    خوب بود نام شاعر اين انتخاب خوبت رو مي نوشتي.

    ضمنا چندتايي غلط تايپي داره كه ان شاالله درست كني.

    من هم به روز كرده م.

    قدم رنجه كن. منتظرم.

    دلخوش نمي‌کنيم به عثمان و مذهبش

    در دين ما که مسلمان ابوذر است

    سلام... به روز نمي شويد... به شب نمي شويد ... آنگاه كه تازه مي شويد با شعر تكراري مي گذاريد؟!!!

    اما عيب ندارد... خورشيد هر بار كه طلوع مي كند تكرارش نيز تازه است... از بس اين شعر زيباست...

    اين عشق نيست فاجعه قرن آهن است

    من بودني که عاقبتش نيست بودنست

    اين بيتش هم قشنگنه

    ولي من منتظر مطالبتون درمورد نقد تمدن حاضر هستم...ممنون.. زنده بو پاينده و جنگنده باشيد

    يا زهرا

    daily we open our inbox & read messages sent by friends, but how many times do we open qoran & read messages sent by ALAH? since who is best friend

    (FAGHRAOO MAA TAYASSARA MENAL QORAN)

    سلام

    زيبا بود به زيبايي انديشه هايتان از اين بيت خوشم آمد :

    اينجا کسي براي کسي کس نمي‌شود

    حتي عقاب در خور کرکس نمي‌شود


    جايي که سهم من به جز تازيانه نيست


    حق با تو بود ماندنمان عاقلانه نيست


    ممنون

     <      1   2